کد مطلب:154142 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:123

میثم تمار هم به مختار نوید می دهد
چون مختار بزندان عبیدالله رفت، عبدالله بن حارث بن عبدالمطلب پسرعموی پیغمبر و امیرمؤمنان نیز در زندان بود، و همچنین میثم تمار كه از خواص شاگردان امیرمؤمنان است با ایشان زندانی شد، عبدالله از زندانیان تیغی خواست تا موی بدنش را پاك كند و همراهان را گفت: می ترسم ابن زیاد مرا بكشد و بدنم چنین باشد، پس چه بهتر كه موهای زیادی را از بدن پاك سازم تا اگر كشته شوم تمیز باشم.

مختار او را گفت: بخدا قسم ترا نمی كشد و مرا نیز نخواهد كشت و به زودی متصدی حكومت بصره خواهی شد!

میثم تمار مختار را گفت: تو نیز بخونخواهی حسین بن علی (ع) قیام خواهی كرد، و همین كسی را كه اراده كشتن ما را دارد خواهی كشت، و حتی سر بریده اش را زیر پای خود


قرار خواهی داد اما شاید میثم تمار این موضوع را از گفتار امیرالمؤمنان (ع) كه درباره آینده سخن می فرمود استفاده كرده باشد [1] .


[1] بحار 353:45.